زهرا جون نفس بابا و مامان

پاییز 92 روستای وناجم خونه ننه فیروزه!!! هوا خیلی سرد بود و روز عاشورا به روستا رفتیم. ...

یه روز تابستونی که به اتفاق دختر نازم داشتیم به خونه عمه جونش میرفتیم و عزیز مامانی تو کالسکه به خانمی نشسته بود   این عکس شب یلدا 92 که خونه آقا جون بودیم و  ناناز مامانی سرما خورده بود و همینطور که می بینین زهرا جونم نمیزاره که موهاشو جمع کنم و همیشه جلو چشاشه بخاطر همین چند روز بعد از یلدا موهاشو کوتاه کردم و کپ پسرا شد!!!!   الهی که مامانی قربون اون چشای نازت بشه.  امیدوارم همیشه سلامت باشی عزیز مامان       اینم عکسی که بعد از کوتاه کردن موهای عسلم ازش گرفتم که کاملا شبیه پسراست!!!! عکسی از 14 ماهگی دخمل نازم     ...

هدیه دایی جون رضا وقتی از سفر کرمانشاه اومد به زهرا جون یه پیراهن خوشگل. دستت درد نکنه دایی جون. ...

وقتی زهرا جونم مظلوم میشود   ...

دخمل ناز مامانی در حال شیطنت زهرا جون در حال جارو دستی کشیدن!!   ...

این دوتا وروجکارو که می بینین بعداز کلی شیطنت و بازیگوشی و دعوا خودشون رفتن یه گوشه ای آروم نشستن!!!جای تعجبه!!!   ...

آقا محمد پسر خاله زهراست که 2 ماهی از زهرا من کوچیکتره خیلی پسر نازو مهربونیه ...

نفس مامان خیلی عشق نماز خوندن داره  همیشه چادر سرش میکنه و جانمازو پهن میکنه و مشغول نماز خوندن میشه!! زیر لبش یه چیزایی پچ پچ میکنه!!!الهی که مامانی قربونت بره .     ...

زهرا مامان یه خواهر شیر خورده داره به اسم پرنیان که خیلی هم دوستش داره. پرنیان جون 5 ماه از زهرا جونم بزرگتره. اینم از عکس خواهر جون:   ...

یه روز زهرا جون و باباجونش و مهریار جونم به همراه آقاجون و عزیز و یگانه جون رفتن به پارک کشاورز که نزدیک خونمونه عسل مامانی خیلی تاب بازی دوست داره و وقتی میبریمش پارک باید به زور برش گردونیم خونه!!!   چندتا عکس زهرا جون در حال بازی در پارک:               ...